Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
motor vessel
U
کشتی موتوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
Other Matches
automotive
U
وسیله موتوری موتوری
physical motor pool
U
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
motorcade
U
کاروان موتوری
motorboat engine
U
قایق موتوری
push bike
U
در برابردوچرخه موتوری
motorized
U
یکان موتوری
pool
U
پارک موتوری
motorbikes
U
دوچرخهی موتوری
pooled
U
پارک موتوری
mopeds
U
دوچرخهی موتوری
moped
U
دوچرخهی موتوری
gasboat
U
قایق موتوری
aerodyne
U
هواپیمای موتوری
motorbike
U
دوچرخهی موتوری
motorboats
U
قایق موتوری
pools
U
پارک موتوری
push bikes
U
در برابردوچرخه موتوری
motorboat
U
قایق موتوری
powerboat
U
قایق موتوری
motor drive
U
محرکه موتوری
motor fule
U
سوخت موتوری
ferry
U
قایق موتوری
motor scooter
U
روروک موتوری
motor pool
U
پارک موتوری
ferrying
U
قایق موتوری
ferried
U
قایق موتوری
motor unit
U
یکان موتوری
motorize
U
موتوری کردن
powerboats
U
قایق موتوری
motor vehicle
U
خودرو موتوری
motorization
U
موتوری کردن
ferries
U
قایق موتوری
motorcades
U
کاروان موتوری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
outboarder
U
راننده قایق موتوری
panel truck
U
بارکش کوچک موتوری
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
speedboat
U
قایق موتوری سرعت
diver
U
راننده قایق موتوری
motorboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
to start a motor
U
موتوری را بکار انداختن
motor transport
U
حمل و نقل موتوری
powerboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
daycruiser
U
قایق موتوری کوچک
powerboating
U
راندن قایق موتوری
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
speedboats
U
قایق موتوری سرعت
parasailing
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
kick over
<idiom>
U
موتوری که شروع به کار میکند
convoy
U
کاروان دریایی ستون موتوری
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
powerboat
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
convoys
U
کاروان دریایی ستون موتوری
power mower
U
چمن زن یا علف چین موتوری
cigarrette
U
قایق مسابقه بزرگ موتوری
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
outboard motor
U
موتوری که روی قایق سوارشده
outboard motors
U
موتوری که روی قایق سوارشده
movement table
U
جدول حرکت ستونهای موتوری
powerboats
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
motorized
U
یکان موتوریزه محمول موتوری
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motors
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor torpedo boat
U
قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
storm boat
U
نوعی قایق سبک هجومی موتوری
motored
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
sea skiff
U
قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
motor-
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
dead engine
U
موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
stepping motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
stepper motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
holes
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
holed
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
tractor
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractors
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
radialengine
U
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
parakiting
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
whaleboat
U
قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
scooters
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
motor vehicle industry
U
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
to jump-start an engine
U
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
drives
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive
U
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
motor march
U
راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
ships
U
کشتی
aft
U
در پس کشتی
argo
U
کشتی
ship
کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
ark
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
flattest
U
پل کشتی
wrestling
U
کشتی
hulk
U
کشتی
vessels
U
کشتی
hulks
U
کشتی
vessel
U
کشتی
bottom
U
کشتی
bottoms
U
کشتی
board
U
کشتی
boarded
U
کشتی
by water
U
با کشتی
on the sea
U
در کشتی
carina
U
کشتی
afloat
U
در کشتی
decks
U
پل کشتی
on shipboard
U
در کشتی
decked
U
پل کشتی
deck
U
پل کشتی
on the water
U
در کشتی
carinae
U
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
collier
U
کشتی
on board a ship
U
در کشتی
puppis
U
کشتی دم
ship haven
U
یک کش کشتی
catch
U
کشتی کج
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
foreship
U
سر کشتی
fire ship
U
کشتی اتش زن
training ship
U
کشتی اموزشی
pancratist
U
کشتی گیر
to take ship
U
با کشتی بردن
tonnage
U
فرفیت کشتی
bulkhead
U
تیغه در کشتی
flag ship
U
کشتی پیشرو
sea anchor
U
لنگر کشتی
topsldes
U
بادخوربدنه کشتی
towboat
U
کشتی یدک کش
tramp steamer
U
کشتی ازاد
flying dutchman
U
شبح کشتی
Recent search history
Forum search
0
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0
the rudder is put over
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com